Wednesday, August 5, 2009

شب مهتابي در بالكن

از بالكن به ماه كامل مي آويزم
ماه درخشان ، پر از نور كه شب را مهتابي كرده است
و يادهاي دور را مرور مي كنم ...
روزهاي پر از تو
و شبان پر از ماه ، پر از لطافت نور مهتاب در بالكن
....
اكنون سخت و سنگينم
و نور مهتاب كامل ديگر گرمم نمي كند ...
مي دانم فردا تو را خواهم ديد
به چشمان هم خواهيم آويخت
فقط براي لحظه اي ...
و دوباره با دلي سخت روزها را در پيش مي گيريم ....
مرداد 88

No comments: