Sunday, December 28, 2008

تن تو توضیح مطلق مفهوم زندگی است
توضیح رازواره گی و انحنا
تازه گی و نو شدن
تعجب امکان
تعجب مرگ
....
چه کسی صدایت را باز می شناسد ؟
چه کسی می داند که طنین این آوازها از تو بوده است ؟

می خواهم کنارت باشم در ملکوت
در کنار بیشمار آنهایی که حیرت دیدار تو را در چشمهایشان خوانده ام

تنها دستهای من تو را به مهر می شناسد
فقط من دانسته ام رگان آبی زیبا چگونه در تنت دویده است
و چه مهری در انحنای بی همتا ی تن توست
نمی خواهم غبار شوی
نمی خواهم در ملکوت غبار شوی ....

دی 1387

Thursday, December 4, 2008

شوق سفر براي چيست ؟ روياي تازه اي در كار نيست ، رويايم را در بيداري ديده ام