بر پرتگاهي از كلمات ايستاده ام
كه مي رماند تو را
كه مرا به مغاكي مي برد كه چشمانت تنها به خاطره اي در سالهاي دوربدل مي شود ... .د
كه مي رماند تو را
كه مرا به مغاكي مي برد كه چشمانت تنها به خاطره اي در سالهاي دوربدل مي شود ... .د
به زير پايم مي نگرم
بر صخره اي از كلمه ايستاده ام
هراسم پايان مي گيرد ... . د
ارديبهشت 88
بر صخره اي از كلمه ايستاده ام
هراسم پايان مي گيرد ... . د
ارديبهشت 88
No comments:
Post a Comment